اگر ارزن علاقه ای به ادبیات دارید و اگر معلم دبیرستانتان از آنهایی نبوده که وقتی شاعر میگفت "دلم تریاک میخواهد،ویک جام پر از ودکا" تریاک و ودکا را استعاره از رسیدن به قرب الهی معنی میکرد،احتمالا یادتان هست که یک عنصر ادبی داشتیم به نام جان بخشی به اشیا. درست است که از زمانی که شیمی میخواندید از همه عنصرها بدتان می آمده ولی این عنصر ادبی اتفاقا خیلی جالب هم هست.تا حالا شده دقیق گوش کنید ببینید همین اشیای دوروبرتان چه میگویند؟ مثلا همین پتو، همیشه دارد روی تخت استراحت میکند،وقتی صبح کله سحر پامیشوی بروی سرکار به همین پتو حسودی میکنی  دوست داشتی تو میخوابیدی و پتو میرفت سرکار،آنموقع است که با نیشخندی میگوید "ای بدبخت فلک زده".یا مثلا صندلی های رستوران ها و کافه ها که شب تا صبح روی میز وارونه هستند و پایه هایشان درهوا معلق شده (اینها در دسته خفاشها جا میگیرند که وارونه آویزانند) وقتی صبح صافشان کنید میگویند "داداش بخدا کله گیجه گرفتم یه چای نبات بیار واسم". یا مثلا همین گوشیها،که شده یار گرمابه و گلستان و ایضا منشی و دستیار خصوصی و حسابدارما. آنموقعهایی هم که صبحها مارا از خواب بیدار میکند نقش مامان را دارد. (البته تفاوتش اینست که مامان را نمیشود mute کرد،اگر هم درین راستا اقدامی کنید خودتان mute خواهید شد) همینها فکر میکنید خوشحالند که هر دو دقیقه یکبار از استراحت درشان بیاورید و با نوک انگشت به صورتشان بکوبید؟ 

هرکدام ازینها چه ها که نمیگویند،اما تعجبم در این است که اینها اگر قرار باشد آن دنیا شهادت بدهند چه خواهند گفت؟ مثلا گوشی می آید جلو و میگوید او هرروز هزار دفعه بیخود و بیجهت انگشت به من میکوبید. یا صندلی میگوید او هرشب مرا  تا صبح وارونه رها میکرد. یا جوراب میگوید او از بس مرا نشست سرطان پوست گرفتم.یا پاکت ساندیس میگوید او از بس مرا غیراصولی باز کرد (که از آنجایی که گفته بودند نبود) دچار سوراخ شدگی شدید شدم. یا شارژر میگوید او از بس مرا به گوشیهای مختلف زد که آمپرشان با من یکی نبود ،دچار اختلال روانی خیانت غیرمختار شدم. یا کلیپس میگوید از بس مرا بالای کله اش میبست و هی به جاهای مختلف گیر میکردم،ضربه مغزی شدم.

یا لپتاپ و مودم میگویند از بس هرشب دانلود رایگان زد یک شب خواب خوش نداشتیم.یا وزنه های بدنسازی میگویند از بس داداچ ها مارا اشتباه زدند نفهمیدیم دستورالعملمان اصلا چه بود.

اگر واقعا قرار است اینطوری شهادت بدهند باید تصمیم بگیریم با اشیا مهربانتر باشیم...