وبلاگ شخصی حسین حسینی

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

شیر کاکائو ...

تا یادم می آید از زمستان بیشتر از تابستان خوشم می آمده ، نه اینکه اهل این حرفها باشم که دلتنگی های زمستان را به خوشی های دیگر فصل ها نمی دهم ، نه ... زمستان سرما دارد که من خیلی خوشم می آید ، گهگاهی برف دارد ، هوای بارانی دارد ، مچاله شدن زیر پتو کنار بخاری و شومینه دارد ، ادم مجبور است لباس گرم بپوشد و وقتی لباس زیاد پوشید میتواند لباس هایش را سِت کند تیپ بزند خوشتیپ باشد ، ولی تابستان چی؟همه اش گرم است و عرق زا ، آفتاب تا روزها تک تک سلولهای مغز آدم را بخار نکند ول کن نیست ، لباس هم که نمیشود هرچه بخواهی بپوشی یعنی در کل تیپ زدنش به درد کسانی میخورد که یک هیکل درست و حسابی ساخته باشند تا از زیر تیشرت اندامیشان عضله هایی که به قول خودشان فقط با ورزش بزرگ شده اند را نشان دهند ، با این گرمای زمین هم که باید تا خورشید آن بالاست توی دریچه کولر نشست و شبها هم آنقدر کوتاه است که هنوز نرسیده صبح میشود ، خانم ها هم که فکر نکنم دل خوشی داشته باشند با شکل پوشِشِشان ، تنها خوبی که میتوان گفت دارد اینست که برای بعضی ها تعطیل است ، ولی زمستان کلا فرق دارد احوالش ، توی هوای سردش یک لیوان شیرکاکائوی داغ خوردن آنقدر میچسبد که فکر نکنم خوردن شربت یخ توی تابستان بچسبد ، تا شربت یخ را خوردی شروع میکنی به عرق کردن که من یکی که پشیمان میشوم از هرچه چیزی خوردن است ... فعلن که زمستان دلنشینم دارد میرود ...


,,,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی

عَکَدِمی ...

شاید خیلی ها اینطوری هستند،لااقل من یکی که اینطوری ام،آکادمی را نمیبینم برای اینکه رای بدهم و انتخاب کنم و این حرفها ... فقط دلم میخواهد کمی اجرای زنده ببینم،راستش را اگر بخواهید خسته شده ام از این مدیاپلیر و کاام پلیر که دائم آهنگ ها و کلیپ های تصویری را بریزند توی هدفون و به خورد گوشم بدهند ، دوست دارم بنشینم با خانواده یک اجرای زنده که ممکن است خواننده هرلحظه آهنگش را خراب کند ببینم،واقعا برایم سخت است بروم این کنسرت هایی که خوانندگان ایرانیمان فقط توی مناطق آزاد کیش و قشم یا برج میلاد میگذارند و هزار جور اما و اگر، بگیر و نگیر و تاخیر و این حرفها دارد ، قدیم ها شجریان مجلسی داشت ، همای مجلسی داشت ولی حالا ... ، بیشتر از همه دوست دارم شب که میرسد یک گوشه ای همین خیابانهای اطراف یک نفری گیتاری دست بگیرد و بخواند ، حتی اگر شعرهایش تکراری باشد ، حتی اگر غلط بخواند و اصول ریز موسیقی هم نداند ، باورکنید خیلیها دوست دارند که بنشینند و گوش دهند و لذت ببرند ، یادش بخیر قدیمها بیشتر بودند کسانی که عصرها زیر پل خواجو میزدند زیر آواز سنتی و مردم رهگذر هم دورشان جمع میشدند و لذت میبردند و تا آخر شب هم کیفور بودند ، واقعا جای خالی این اجراهای زنده داخل شهرهایمان آدم را عذاب میدهد ، آکادمی جایش را نمیگیرد ، ولی تنها چیزیست که صدا را دستکاری نمیکنند و میتوانیم خواننده اش را هم ببینیم وقتی دارد می خواند...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی

برابر ...

به نظرم نمیشه عدالت رو رعایت کرد ، فکر میکنم که عدالت وقتی رعایت میشه که همه مثل هم باشند ، ولی توی این دنیایی که هیچ دوتایی مثل هم نیستند چه طور میشه به مردم برابر نگاه کرد،برای مثال یکی زحمتی کشیده و با سختی دوره هایی رفته و حالا شده رئیس (نه رئیس فامیلی و پارتی بازی) ، خب طبیعتا این شخص درآمدش بیشتر از کسانیه که خواستند حاشیه امن خودشون را حفظ کنند و هیچ ریسکی نکردند ، دراینجا نمیشه گفت که این شخص حق نفردیگر را ضایع کرده و باید حق را گرفت داد به حقدار (اشاره به همان سخنی که میگوید کنارهر کاخی کوخی هم هست)،اگر همه کاملا شبیه هم بودند و یکدفعه کسی جلوتر می افتاد میشد کاری کرد ، ولی نمیشه ثروت را از دست کسی که استعداد بیشتری دارد،زحمت بیشتری میکشد و یا کلا آدم بزرگیست درآورد!پس در بهترین حالت مانع ظلم میشیم در صورتی که همچنان هم فقیر داریم هم ثروتمند هم بسیار ثروتمند ! خیلی جالبه که از هرطرفی که بریم سراغ عدالت باز به همین وضعی که توی دنیا هست میرسیم با یک کمی شرایط بهتر...


,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی

داروین ...

قانون جنگل که قوی ضعیف رو بخوره یه چیز طبیعیه ، نمیشه کاریش کرد ، چیزیه که غریزه هر جانداریه ، ولی از بین تمام جانداران سطح زمین فقط ما انسان ها هستیم که خوشمان می آید که یک حیوانی را بگیریم و ببندیم یک گوشه و ازاینکه اون گوشه ست واسه ما لذت ببریم،حالا اون حیوان بدبخت شاید قناری باشه،شاید کفتر یا ماهی توی آکواریوم،فکر نکنم هیچ کداممان شنیده باشیم که جناب شیر که سلطان جنگل است محض خوشی توله شیرهایش و صرفا جهت خوشی یه مشت خرگوش و آهو یا پرنده رو بگیره بزاره کنار خونه ش هرروز با توله هاش بهش سربزنه لذت ببره از اینکه اونا رو بسته ، وقتی هم مردند دوباره بره چندتا دیگه بگیره ، این خصوصیت ویژه ما انسانهاست ، کلا لذت میبریم ازینکه چیزی را یکجا حبس کنیم بعد بنشینیم و نگاهش کنیم . شاید در دوران تکاملی که داروین میگفت یکجایی نسل ما را میگرفتند و نگه میداشتند و حالا شده عقده ای که توی ژنتیکمان بلااستثنا هست و همه ازش لذت میبریم ... شاید هم همه مان بلااستثنا مریضیم،یک مریضی بدخیم روحی ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی

انیشتین ...

فرقی نمیکند که ادم چه کاره باشد،باید هر از چندگاهی بنویسد،چون اگر ننویسی تباه میشوی،به نظرم اگر همه سعی میکردند بنویسند حالا هرچه میخواهد باشدسطح دانش جامعه یک رشد خیلی سریع پیدا میکرد،اهمیت این را نمیدانستم تا وقتی که جایی خواندم که اولین جمله انجیل این است که "درآغاز فقط کلمه بود" و اینطور تفسیرش کرده بود که همه چیز به زبان،به حرف زدن و به نوشتن برمیگردد،خیلی از بزرگانی را میشناسیم که جملاتی گفته اند ولی هیچکدام نمیدانیم قبل از اینکه بزرگ شوند چه گفته اند ، مثلا کداممان میداند که انیشتین در نوجوانی اش چه طور فکر میکرد،به چه فکر میکرد و چه میگفت؟حالا من هم میخواهم فکرهایم را بنویسم تا اگر روزی خیلی بزرگ شدم بگویند قبل از بزرگ شدنش اینطوری فکر میکرد ...


,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی