ظرفهای یخچال خانه ما مثل تخم مرغ شانسی میمانند،یا همه شان شبیه هم هستند یا جایشان جابجا شده، اصلا نمیتوانی حدس بزنی داخلش چیست،ظرف پنیر را که باز کنی سیب زمینی پخته میبینی،توی ظرف یکبارمصرف ماست ترشیست و توی شیشه آبلیمو روغن . البته ده تا ظرف کوچک مستطیل شکل رنگارنگ هم هست که داخلش میتواند پیاز نصفه مانده دیشب،ترب،ارده شیره،پیازداغ،مربا،الویه،سالاد یا هرچیز دیگری باشد. برای همین هم هیچوقت 

 نمیشود ندیده یک ظرف را برداشت،چون محتویاتش بسته به شانس هرچیزی ممکن است باشد .به شخصه چندبار از همین ظرفهای کوچک را برای صبحانه برده ام سرکار،ولی با کمال تعجب دیده ام که شانسم پوچ بوده. (خانم میگوید وقتی هرچیزی میخوری  برای فرار از شستن ،ظرف خالیش را  دوباره میگذاری توی یخچال،باید هم شانست پوچ بیاید ) یکبار هم پنیری را برای صبحانه فردا ، داخل یکی از همین ظرفهای کوچک مستطیلی رنگارنگ، گوشه منتها الیه سمت راست یخچال گذاشتم و فردا صبح زود( در حالیکه هنوز خواب بودم و فقط نصف یکی از چشمهایم باز میشد) باعجله برداشتمش و بردمش سرکار. آنجا وقتی خواستم استارت یک صبحانه عالی و روزی پر از نشاط را بزنم،معجزه ای دیدم ، ظرف پنیرم پر از پیازداغ بود، شکم گشنه هم که این چیزها حالیش نیست،جایتان خالی صبحانه معجونی از نان و پیازداغ و چای شیرین نوش جان کردم. (البته ناگفته نماند به پیازداغش نمک هم میزدم که حداقل یک مزه ای بدهد)

همه اینها را گفتم که بگویم وضعیت این مملکت هم مثل یخچال خانه ماست. هیچ کسی سر جایش نیست،دست روی مدیر آی تی میگذاری میبینی لیسانسش ادبیات است،قاضی مهندسی کشاورزی خوانده، ورزشکارمان قبلا شاطر بوده و دانشجویمان همه چیز جسته به جز آنچیزی که باید. البته جالب اینجاست که همه معتقدند دقیقا برای همین شغل زاده شده اند و فلک تقدیرشان را همین بنا نهاده است.

خیلی وقت ها در این مملکت نتیجه کار یک طور دیگری میشود و همه اش فکر میکنیم چرا!!! جوابش دقیقا در همین جابجاییهاست. اینطوری است که آن طوری ها میشود ...


پ ن : از وقتی خانم این مطلب را خوانده ، مسئولیت ظرفهای مستطیل شکل رنگارنگ یخچال بر عهده من شده است...