ضرب المثلهایی که ما الان استفاده میکنیم از یک داستانهایی آمده که خیلیهایش را نمیدانیم و اصلا هم برایمان مهم نیست که بدانیم... معمول این ضرب المثلها هم اینطور است که خودش ربطی به موضوعش ( که دارد به آن استدلال میکند ) ندارد. مثلا همین "دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس را" اگر داستانش را ندانی فکر میکنی سازنده اش همان رابطیست که شقیقه را هم ربط میدهد. ولی داستانش را میخوانی تازه با خودت میگویی هاااااان ، پس اینطوری بوده !!! ( البته بازهم همان تفکر در ذهن میماند که این رابطه یه یک رابط شقیقه ایست ... ) کلا میشود گفت نود درصد ضرب المثلهایمان اینطوری است ... اما این فقط مخصوص گذشته نیست ... حالا هنوز هم ساختن ضرب المثل تمام نشده و چندین سال بعد جملاتی بی معنی از این دوران میماند که بر چیزهای بی معنی تری دلالت دارد، به همین دلیل مناسب دانستم چند مورد مستعد ضرب المثل شدن را بیاورم که اگرخواستید استفاده کنید...

1- زیرآبی میرفت خفه شد

دلالت بر کسی دارد که مخفیانه در جمع است و دیگران را می پاید ولی یکدفعه لو میرود...

2- فلانی بلاک روزگاره

یعنی روزگار اونو به حساب نمیاره و اوضاع زندگیش خوب نیست

3- کله ش تو کِلَشه

دلالت بر کسی دارد که آنقدر در مشغولیت خود عمیق شده که متوجه اطرافش نیست

4- واسه خودش ملکه ای شده تو اینستا

به کسی میگویند که یکدفعه هوادار و خواهان زیادی پیدا کرده و خودش را میگیرد

5- ریپورت شده ملته

به کسی میگویند که هرجا میرود بیرونش میکنند