وبلاگ شخصی حسین حسینی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

ملکه ذهن ...

اتفاق می افتد،حادثه پیش می آید و خوش میگذرد ... واقعا چرا؟ چرا اتفاق به جای اینکه بیفتد برنمیخیزد؟ مثلا نمیگوییم که یه اتفاق بد برخواست! یا مثلا حادثه پیش رفت! یا خوش ماند!وقتی حسابی این فکر ها را توی مخیله ام زیر و رو کردم دست آخر به این نتیجه رسیدم که کس یا کسانی که اولین بار این عبارات را داخل زبان فارسی چِپانده اند تمام تفکر و عقاید خودشان را هم با آن همراه کرده اند : معمولا ما انسان ها تمام اتفاق هایی را که در زندگیمان می افتد کار تقدیر میدانیم و طبیعتا تقدیر هم از جایی که خدا هست یعنی آسمان می آید و به زمین می افتد،پس اتفاق ها باید بیفتند، از آسمان به زمین! یا مثلا اعتقاد داریم که حادثه ها همیشه در کمینمان هستند ولی خودشان را نشان نمیدهند تا اینکه کسی بی احتیاطی کند و حادثه ای را که در دوردست است به پیشمان بیاورد و ما را داخلش بکند! یا مثلا بر این باوریم که خوشی ها و شادی ها و دور هم بودن ها ماندگار نیست و باید برود و بگذرد و دست آخر هم باید غم بماند جایش ، غم تنهایی ، برای همین هم همیشه بهمان خوش میگذرد و هیچوقت بهمان خوش نمیماند ! خیلی جالب است که میتوان یک نوع سبک تفکر و زندگی را فقط با کلمات ملکه ذهن مردم کرد تا با آن زندگی کنند بدون انکه بدانند...


,,,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی

درجا ...

وقتی میروم جایی که کوه هست از دور کوه را که میبینم فکرمیکنم چقدر به من نزدیکه ، واقعا هم نزدیک به نظر میرسد ، ولی وقتی مسافت زمین تا کوه را میبینم متوجه فاصله زیادش تا خودم میشوم ، واقعا چرا کوه اینقدر خودش را نزدیک نشان میدهد؟فکر کنم به خاطر این است که بزرگ است ، خیلی بزرگ است ، نسبت به کوچکی ما آدمها خیلی خیلی بزرگ است ، چون از بالا که نگاه میکنیم همین کنارخودمان است!کلا چیزهای بزرگ همینطورند ، آدمهای بزرگ همینطورند ، ادمی که بزرگ است از لحاظ اخلاقی نه طولی و عرضی همه با او احساس راحتی و نزدیکی و خویشاوندی میکنند و میگویند چقدر آشنا و نزدیک است ولی وقتی فاصله واقعی اخلاقیمان را در نظر میگیریم میبینیم که چقدر زیاد تفاوت داریم ، خدا هم همینطور است ، از بس بزرگ است به همه نزدیک است و همه با او راحتند و با اینکه خداست دوم شخص مفرد صدایش میزنند و با او درددل میکنند ، از بس بزرگ است از رگ گردن به ما نزدیکتر است ، بزرگ شدن کار ساده ای نیست ! بزرگ شدن یک عمر تلاش میخواهد ، الآن شروع کنم شاید 70 یا 80 سالگی به این بزرگی شوم ! شاید هم نتوانم و یک عمر درجا بزنم و یک آدم معمولی باشم مثل میلیاردها ادم معمولی دیگر که ما حتی نمیدانیم چنین کسی وجود دارد ، واقعا دلم نمیخواهد آدم معمولی باشم ، معمولی بودن خوب نیست ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی