اگر از من بپرسند که یه مدل نمونه برابری و رعایت حق بشر نام ببر میگویم " پل " ! بله پل ، پل روگذر ماشین ها ، پل عابر پیاده ، زیرگذر ! برای اینکه هرکسی که میان راه کاری دارد از جاده اصلی میرود و هرکسی هم که کارش به آنسوی این جاده افتاده از پل میرود و توی شلوغ بازار جاده گیر نمیکند ! پل عابر هم همینطور ، عابرها بدون اینکه بخواهند در برابر نابرابری سرعت زیاد و توان جسمی ماشین ها مقابله کنند ، راحت آنها را از راه آسمان دور میزنند و میروند و سواره ها هم خوشحالند که موجود نحیف حلزون مانندی یکدفعه جلویشان سبز نمیشود که نداند با این سرعت مثل اینترنت اکسپلوررش چپ برود یا راست ! اصولا همه از بودن پل ها خوشحالند ، برای همین هم میگویم که پل میتواند نماد برابری و عدالت باشد ، کار به این ندارم که پیاده ها چرا پیاده اند و اگر ماشین داشتند که دیگر پیاده نبودند و پل هم نمیخواستند و همه سوار بر چهارچرخ دلبندشان ساعت ها شمارش معکوس قرمز رنگ چراغ را صفر میکردند تا یک خیابان بروند جلوتر پشت چراغ بعدی ، منظورم بیشتر جامعه ایست که مردمش برای حفظ محیط زیست همه پیاده یا با وسیله عمومی نقل مکان میکنند و فقط عده ای کم ماشین دارند که میتوانند با سرعت هم بروند و هر 100 متر یکبار یک سرعت گیر یا چاله جلویشان پهن نمیشود روی زمین ! کلا پل چیز خوبیست ، برای همین هم آدم ها همیشه سعی میکنند پل بزنند به هرطرف که میتوانند تا به جایی برسند که اگر از راه اصلیش بخواهند برسند هیچ وقت نمیرسند ، پل برای ما میشود همان پارتی ، ولی فرقش با پل های خیابان اینست که هر کسی نمیتواند از روی آن رد شود ، فقط خواص ، اینجاست که برابری و عدالت ندارد ، البته پل ها هم این مشکل را دارند ، معلولان اغلب از پل عابر پیاده نمیتوانند رد شوند ، یا موتوری ها عبورشان از روگذر ماشین ها ممنوع است ، نظریه ام نقض شد ، حتی پل ها هم نمیتوانند مصداق برابری باشند...