بیشتر اوقات ما آدمها میخواهیم حرف خودمان را به کرسی بنشانیم چون هرچیزی که روی کرسی باشد اهمیت دارد و به نفع ماست ، برای همین هم همیشه با حرف زدن زیاد و چرب زبانی میخواهیم دیگران را راضی کنیم که گفته هامان را قبول کنند و وقتی خام حرف های ما نمیشوند میگوییم "زیر بار نمیرود" . در اینجا تیر خلاص را میزنیم و رسما طرف حساب خود را دور از جان شما الاغ (بسته به جثه اش شاید شتر) فرض کرده و باری را که با حرف زدن بلند کرده ایم را میخواهیم زودی برود زیرش و برایمان به دوش بکشد ، گرچه اگر زورمان میرسید منتظر نمیشدیم که گول حرفهایمان را بخورد و بیاید زیر بار بلکه مستقیم بار را رویش میگذاشتیم و میگفتیم همینیست که هست ! حالا شما حساب کن که روزی چند نفر میخواهند روی همدیگر بار بگزارند و روزی چند نفر همدیگر را در شمایل الاغ (شاید هم شتر) میبینند ! از این زاویه وقتی دیدگاه یک جامعه را به هم میبنیم خیلی نتایج جالبی میتوان بدست آورد که یکی اش اینست که بله ، اجتماعی از الاغ (مخلوط با شتر ) دور هم درست کرده ایم که ازان لذت هم میبریم !