وبلاگ شخصی حسین حسینی

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آدم» ثبت شده است

گوشزد ...

بعضی وقتها میخواهم یک رفیقی میداشتم که بعد مدتها نظاره گری کارهایم سربزنگاه که داشتم تصمیم اشتباهی میگرفتم ، می آمد و میگفت : رفیق ، کلاهتو قاضی کن ببین چند مرده حلاجی !

حالا میگویم چرا! خودم هم بلدم به خودم بگویم ولی مثل خیلی های دیگر از خودم حرف شنوی ندارم ، نمیتوانم چیزی را که خودم به خودم میگویم قبول بکنم ، مثلا همه میگویند که ساعتت را جلو ببر تا همیشه از کارهایت جلو باشی ولی منکه میدانم خودم ساعتم را جلو برده ام همیشه بیشتر دیرم میشود.ما اینجور وقتها یک کسی را میخواهیم که بدون اینکه خودمان بهش گوشزد کنیم خودش بیاید و کاری برایمان بکند و بهمان هم نگوید که چه کرده . یا حرفی بزند برایمان که اندازه یک زندگی ارزش داشته باشد ، ازآن حرفهای پرمعنایی که توی این فیلم ها به هم میگویند ، الآن طوری شده است که از این حرفهای معناگرایی هم که توی فیسبوک و پلاس پخش میکنند ککمان هم نمیگزد و فقط رد میشویم ! کلا حرفها برایمان بی تاثیر شده ! اینجاست که میگویم یک رفیقی را میخواهم که حساب شده در یک زمان خاص بیاید بگوید : کجای کاری؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی

مخلوط با شتر ...

بیشتر اوقات ما آدمها میخواهیم حرف خودمان را به کرسی بنشانیم چون هرچیزی که روی کرسی باشد اهمیت دارد و به نفع ماست ، برای همین هم همیشه با حرف زدن زیاد و چرب زبانی میخواهیم دیگران را راضی کنیم که گفته هامان را قبول کنند و وقتی خام حرف های ما نمیشوند میگوییم "زیر بار نمیرود" . در اینجا تیر خلاص را میزنیم و رسما طرف حساب خود را دور از جان شما الاغ (بسته به جثه اش شاید شتر) فرض کرده و باری را که با حرف زدن بلند کرده ایم را میخواهیم زودی برود زیرش و برایمان به دوش بکشد ، گرچه اگر زورمان میرسید منتظر نمیشدیم که گول حرفهایمان را بخورد و بیاید زیر بار بلکه مستقیم بار را رویش میگذاشتیم و میگفتیم همینیست که هست ! حالا شما حساب کن که روزی چند نفر میخواهند روی همدیگر بار بگزارند و روزی چند نفر همدیگر را در شمایل الاغ (شاید هم شتر) میبینند ! از این زاویه وقتی دیدگاه یک جامعه را به هم میبنیم خیلی نتایج جالبی میتوان بدست آورد که یکی اش اینست که بله ، اجتماعی از الاغ (مخلوط با شتر ) دور هم درست کرده ایم که ازان لذت هم میبریم !
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی

صادره از ...

همه ما آدمها صادراتی هستیم ؟هممون توی یه شهر به دنیا میاییم برای صادر شدن ، مثلا توی شناسنامه خود من نوشته صادره از اصفهان ، بعضیها به خارج کشور صادر میشن بعضی ها به شهرهای داخلی ( مثلا کمتر کسی توی تهران پیدا میکنید که تهرانی اصیل باشه بلکه اکثرا صادراتی شهرهای دیگه هستن که اومدن توی تهران مصرف بشن ) ولی خیلیهامون با اینکه صادراتی هستیم ترجیح میدیم در داخل مصرف بشیم . اونایی که در داخل مصرف میشن اگر جنسشون خوب نباشه زیاد مشکلی ایجاد نمیکنن ولی اونایی که واقعن صادر میشن اگه جنسشون خوب نباشه شهری که ازش صادر شده اند را بدنام میکنند چون مثل نمادی از اون میشند برای همین هم هست که همش میگن فلانی فلان جاییه فلان جوره ، به نظر من زیاد مهم نیست که از کجا صادر شده باشی ( هرچند روی کیفیت تاثیر میزاره ) بلکه هممون باید سعی کنیم که درست مصرف بشیم و برای مصرف کننده مون که آدمها ، جامعه ، کشور ، خانواده ، همسر ، والدین و ... هستند راضی کننده باشیم ، همین ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی

انیشتین ...

فرقی نمیکند که ادم چه کاره باشد،باید هر از چندگاهی بنویسد،چون اگر ننویسی تباه میشوی،به نظرم اگر همه سعی میکردند بنویسند حالا هرچه میخواهد باشدسطح دانش جامعه یک رشد خیلی سریع پیدا میکرد،اهمیت این را نمیدانستم تا وقتی که جایی خواندم که اولین جمله انجیل این است که "درآغاز فقط کلمه بود" و اینطور تفسیرش کرده بود که همه چیز به زبان،به حرف زدن و به نوشتن برمیگردد،خیلی از بزرگانی را میشناسیم که جملاتی گفته اند ولی هیچکدام نمیدانیم قبل از اینکه بزرگ شوند چه گفته اند ، مثلا کداممان میداند که انیشتین در نوجوانی اش چه طور فکر میکرد،به چه فکر میکرد و چه میگفت؟حالا من هم میخواهم فکرهایم را بنویسم تا اگر روزی خیلی بزرگ شدم بگویند قبل از بزرگ شدنش اینطوری فکر میکرد ...


,,
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسین حسینی